روزها می آیند و می روند و ما مانند سنگ ریزه های کف رودخانه تنها تغییر شکل می دهیم و حتی نمی دانیم بر ما چه می گذرد مانند لاشه ای که خود را عاجزانه به دست کفتار می دهد تا آن را بی هیچ وقفه ای پاره پاره کند
باز هم همون قصه همیشگی:
دانشگاه:جایی برای گذراندن اوقات فراغت با مزایا و امکانات فراوان و رفع نیاز های جسمی و روحی
دانشجوی پسر:همه کار جز درس
دانشجوی ۲خطر:در ظاهر خرخون در باطن فی امان الشباب!چشمون سیاه موی کمند مخ نخودی!
دانشگاه هنر: دانشگاه دخترونه با کمی پسر
هنرمند: قیمت سیگار :۲۵۰+
طول مو :۷۵+
با انواع افه های شتری!