شرمندم از اینکه ذهنم تنها ظاهر رو می دید ...
ناراحتم از اینکه هنوز پاهام رو زمین خشک راه می ره...
تو نظرای پست قبلی یکی گفته بود:
(متاسفم برات که انقدر سطحی فکر می کنی و دسته بندی می کنی.دخترا و پسرا....
فراموش کردی که همگیه ما انسانیم و توی این قضیه مشترکیم.هممون باید سعی کنیم که خودمون رو از لجن های دنیایی بیرون بکشیم حالا چه دختر چه پسر)
یه عمر تو گوش یه ملتی(!) داد زدیم : دختر وپسر نداریم حالا برام خیلی جالبه که یکی داره این حرفو تحویل خودم می ده...
اولا: حالا(بعد از سه ماه دانشگاه رفتن) فکر می کنم دخترا و پسرا حداقل تو مملکت ما خیلی با هم فرق می کنن!(چون تو دو تا دنیای متفاوت بزرگ شدن)
دوما: هنوزم می گم رابطه زن و مرد کامل کنندست(از هر نوعش) ولی عملا دارم-تو بقیه- چیزه دیگه ای می بینم...
سوما:تو این مورد آخر خیلی حرفها می خوام در مورد این جامعه نسوان بزنم ولی...
می خوام دوباره وبلاگ رو راه بندازم دانشگاه خیلی از نیازها رو برطرف نمی کنه!