تعیین رشته کردم رفت !
خیلی راحت، خیلی راحت آیندهامون رقم می خوره ، با شانس و احتمالایی که هیچ ربطی به اراده ما نداره، همه می گفتن: تک رشته ای نباش ، شاید بعضی دانشگاه ها رو از دست بدی!
مامانم می گه: تو ارزش بیشتر از ایناست اما وقتی ناراحته می گه: حقت بود ، تو خیلی پر رویی ، همین جوریش نه نماز می خونی نه...(!) اگه رتبت خوب می شد دیگه خدا رو بنده نبودی!
بابام می گه ، نه بابام هیچی نمی گه چون اگه سرکوفتی نداشته باشه هیچ وقت از آدم تعریف نمی کنه ولی قمپزشو پیش ملت در می کنه چون تا هفت پشتش هیچ کس دیپلمم نداره !
مامانم نارحته چون دختر خالم شده بود ۱۷۰۰ من شدم ۱۹۰۰!
من برای کی زندگی می کنم!
مامانم برای کی زندگی می کنه!
ماها برای کی و چی زندگی می کنیم!
اولا
من بابام رو دوست دارم!
دوما
هرکی نخواد نماز بخونه بهش نمی گن: لجباز!
سوما
من شاید زیاده روی کرده باشم ولی ناراحتم کردید!
چهارما
دلم نمی خواد خودتون رو معرفی نکنید !