صدای رود می آید
پر خروش و پر تلاطم
تنها صدای رود می آید
صدای رود می آید
با صدای ضجه هایی
که از اعماق گورستان به گوش می رسد
بوی مرگ می آید
نسیم با قدم هایی آهسته
قلم در دست می گیرد و آرام آرام رنگ می زند
هر آنچه هست
سبز می کند دشت را
تا سیاهیش در زیر خاک دفن شود
مانند مردگانی که خود را هفت رنگ می زند
تا با خوشحالی مرگشان را فریاد زنند
چگونه می توان در این صحرا
از تشنگان طلب آب کرد
سلام
خیلی ها تشنه اند ....یکی تشنه جرعه ای آب .... دیگری دانش .....شاید هم دوستی و دوست داشتن .....
من که دلم گرفته ..... چی بگم
دلت دریا عزیز
حالا ما قرمز شدیم دیگه!!! بابا یه راهی جلو پای ما بذار که امانتی رو برسونیم. یا علی
ترشی نخوری یک چیزی میشی!!!! اصلا به قیافت نمی اومد!!
سلام
فردا بیاید کلاس
مرسی
ضمنا : خجسته باد این پیروزی!
بابای
دیوونه
طلب؟؟/
فقط از خودم!
خوبی بهزاد ؟