شروعی شاید دوباره...

یک سال گذشت...
نوشتم تا زنده باشم!
نظرات 4 + ارسال نظر
آوا شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:52 ق.ظ http://www.nesfe.blogsky.com

* همه چیز از یاد آدم میره مگه یادش که همیشه یادته*
سلام .. امیدوارم این شروع برات آغاز شیرینی باشه .. موفق باشی....

روزنه شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:06 ق.ظ

به به آقا بهزاد.بقول فیروز کوهیها ؛خوش تشریف آوردی؛
خسته نباشی از کنکور.خوب دادیش یانه؟
مرسی که خبرم کردی.من به یادت بودم و هم یکی دیگه:)
گاهی ذکر خیرت بود.
بنویس ببینیم چی تو چنته داشتی این چند وقت.

افسون گل شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 07:48 ب.ظ http://maryam-e.persianblog.com

خوشحالم که دوباره نوشتی و ناراحت که مرا از یاد برده ای !

سلمان شنبه 18 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:46 ب.ظ http://www.razedel.com/raz

سلام. یک سال گذشت. به همین راحتی؟ یه عمر بود. نبود؟ معمول اینجوریه که الان بخوای نظر بدی باید بگی خیلی سخت بود. بعد باید بگی به یاد موندنی بود. نمی دونم اینا رو می گی یا نه. اما بهتره فراموشش نکنی که مجبور نشی دوباره تجربه اش کنی. یه بار تجربه کردی ازش برای همیشه استفاده کن. به امید موفقیت. یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد