به دنبال اسم!

همه فکر می کنن دیونه اونیه که تو تیمارستانه ، اما حقیقت اینه که دیونه منم !

با این که می دونم دوست دارم ولی برای پیدا کردنت هیچ تلاشی نمی کنم از اون بدتر ندیده عاشقت شدم!

از من خر تر و دیونه تر توئی ، با این که می دونی عاشقتم ، نشستی کنج خونه در ودیوار رو نگاه می کنی تا من بیام و زنگ خونتونو یزنم ، راستشو بخوای یه بار تو شب اومدم، چراغ اتاقت روشن بود مثل همیشه !

هر چی سنگ زدم پنجرتو باز نکردی ، تو که کر نبودی ! ولی انگار اون موقع کر شده بودی !

تو منتظر زنگ دری  ولی باور کن نمیشه ، از پنجره د ل من تا پنجره دل تو یه خرده راه بیشترنیست.

چرا همیشه چشات به دره ؟

چند سال پیش وقتی برای اولین بار تایتانیک رو دیدم با خودم گفتم عجب فیلم قشنگی عجب فیلمنامه ای عجب کارگردانی عجب آهنگی ! چقدر رمانتیک ! این یعنی فیلم  واقعا از دیدن این تیپ فیلما واقعا لذت می بردم ، همون موقع وقتی حرف فیلمای هندی می شد یا شانسی فیلم هندی دستم میومد کلی بد و بیراه می گفتم که بابا اینم شد فیلم !

نه نه باباه  پسرشونو گم می کنند بعد از چند سال پسره با یه عشق رمانتیک به کانون گرم خانواده برمی گرده از دماغ هیچ کسم خون نمی یاد!

سه شنبه  آخرین امتحانمون رو دادیم ، ادبیات!

 شبش انقدر بونصر ابن عطار و خیام ابن ابو مقفع  خونده بودم حالم داشت بهم می خورد ، کسی خونه نبود که بهم گیر بده" بشین درستو بخون" همه رفته بودن فرودگاه استقبال مادربزرگم ، خیلی وقت بود صورتی و شکسپیر عاشق رو گرفته بودم ولی هنوز وقت نکرده بودم ببینم یعنی حالشو نداشتم ، شکسپیر عاشق تریپش قدیمی بود ترسیدم کسل کننده باشه ، صورتی رو گذاشتم .

فیلم قشنگی بود ولی آخرش که با اون وضع ضدرمانتیک تموم شد حالم داشت بد تر می شد دلم یه خرده درد گرفت مثل همیشه که مضطرب یا ناراحت می شدم ، چند بار دستشویی رفتم مثل همیشه!

اینم از شانس ماست ملت وقتی ناراحت می شه سرش درد می گیره ما...

بعدش نفهمیدم چی شد ولی وقتی چشمام واز کردم تو درمانگاه بهگر بودم دل درد رو دوباره احساس کردم از درد بیهوش شده بودم ، مامانم داشت داد می زد"یه ساعت تنها موندیا ، چه بلای سر خودت آوردی دیونه؟"

فرداش که بعد امتحان با وحید رفتیم باشگاه حالم بهتر شد یه هفت هشت پارتی که بردیم دل دردم یادم رفت از نه صبح تا سه بعد از ظهر تو باشگاه بودیم آخرین پارتو سر هفت دادیم از ترس اینکه حالم بد بشه اومدیم بیرون رفتیم سینما!

می خواستیم بریم باج خور ولی به سانسش نرسیدیم مجبوری رفتیم شهرزیبا ، خیلی وقته از فیلمایی که پایان ضدرمانتیکی دارن بدم می یاد یه احساسی تو مایه های افسردگی بهم دست میده از نوع شدیدش!

قرار بود بعدش بریم یه باشگاه تو گیشا ولی با وضع دپرس شده ما یه راست برگشتیم خونه ، بازم خونه خالی بود !

هنوز" شکسپیر عاشق" رو ندیده بودم ، باخودم فکر کردم از خوابیدن که بهتره حداقل سرگرم می شم و از این دپرسی در میام!

130 دقیقه

 روایت نوشتن رومو و ژولیت بود خود فیلم هم تو همون مایه ها بود ، یاد فروغ افتادم چند سال قبل از پروازش این نمایشنامه رو بازی کرده بود از شانس ما آخرش دو ایکس ضدحال بود یادم نمی یاد آخرین بار کی بغضم گرفت ؟

فی الحال چند روزیه بهزاد رفته تو لک هم سر درد داره  هم دل درد هم ناراحت هم گوشه گیر هم دپرس هم...

 

نظرات 6 + ارسال نظر
سهیل یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:44 ق.ظ http://soheilsash.blogsky.com

دمت گرمت
به صفحه ما هم سر بزن
سهیل

نرگس یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:56 ق.ظ http://rozaneh1001.blogsky.com

من تسلیمم.............

خیلی بد شد چون دلم می خواست یه دعوای حسابی ران بندازم!

آوای من یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:37 ب.ظ http://avayeman.blogsky.com

آخی؛ نازی . . . در تمام طول شهر زیبا یکی در میون اینها رو می‌گفتم!!! دوستم بهم می‌گفت تو نباید بیای این جور فیلم‌ها!!!
اما ضد رمانتیک‌ترین پایان؛ مال فیلم متولد ماه مهر بود.

بعد از تایتانیک!

[ بدون نام ] دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:45 ب.ظ

خدا همه مریضا رو شفا بده !!!

بالاخص حضرت والا!

پیر هرات چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:53 ق.ظ http://pire-harat.blogsky.com

آخر همه فیلم های رمانتیک ضد رمانتیکه!
و همچنین آخر همه سریال های ایرانی رمانتیکه!!

واقعا منو نمی شناسی ؟ چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 06:08 ب.ظ

اولا سلام
ثانیا حالت چطوره
ثالثا از ما خبری نمی گیری ها یادت باشه
رابعا فیلم شکسپیر عاشق ما رو هم بیار پس بده !!! ( - :
خامسا کدوم گوری هستی نکنه مردی
سادسا کارنامتو دیدی یا نه ؟ نظرت چیه !
سابعا چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه جز اینکه برات آرزوی موفقیت کنم
ثامنا فعلا خداحافظ تا بعد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد