فراغت را دوست دارم!

فصل سرمای کوچه شیر فروشان

با بهار

 سر سنگین است

ستاره ها هنوز

 دردی برای گریستن باران دارند

 انگار ستاره ها

به سرما عادت کرده اند

انگار ستاره ها

زمستان را برای گریستن می خواهند

انگار ستاره ها

با سرمستی قهرند

انگار ستاره ها

فراق یاررا

بیشتر از یار دوست دارند

ستاره کوچک من با آن چشمان مست

معشوق ستاره های عاشقسیت

که عاشقانه او را می پرستند

ستاره من معشوق نیست

ستاره من اسیر است

اسیر ستاره هایی که احمقانه

او را برای ارضای عشقشان می خواهند

ستاره من خسته است

میله های زندان

با استواری سستشان

 او را کتک می زنند

ستاره کوچک بی نوای من!

عشق را

 دوری می سازد

و اسارت را

وصال یار

 

 

 

 

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
مریم جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:46 ب.ظ http://b4u.blogsky.com

سلام شعرت مثل قالبت قشنگه

مریم جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:29 ب.ظ http://b4u.blogsky.com

yes bollywood

[ بدون نام ] جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:16 ب.ظ

کی دلش می خواست... حالا با ... پنج نفر ... ؟؟؟

شب تاریک جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:38 ب.ظ http://www.shabetarik.tk

سلام باید حتما بزنمت تا عکستو برداری بابا جان باور کن ......
بهتم لینک دادم اگه تمایل داری لینک بده

نرگس شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:05 ق.ظ http://rozaneh1001.persianblog.com

مژده نرگس؟ بلاگ اسکای پرشن بلاگ؟ قالب دست نزده؟ مطلب طولانی؟ آف لاینهای طولانی تو دیگه چه جورشی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!۱اینم شد نظر؟؟؟
اصلنم شعرت جالب نیست!!!اصلا کی گفته یه من لینک بدی؟؟؟(همش شوخی بود.ممنون و موفق باشی)

[ بدون نام ] شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:56 ق.ظ

آریو شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:57 ب.ظ

سلام
شاید بشه گفت یه چیزایی توی کلت داری
ولی مواظب باش کله پا نشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد