تکذیب می کنم!

سلام ( بهترین چیز برای شروع سلام کردنه نه ؟)

اولا باید بگم که شایعاتو باور نکنید امریکا هنوز موفق نشده منو بگیره اصلا اگه گرفته بود من الان چه جوری دارم واستون مطلب می نویسم ؟ پس یه خواننده عاقل خودش باید به این نتیجه برسه که منو هنوز نگرفتند اصلا عمرا هم نمی تونند منو پیدا کنند چون من خودمم نمی دونم که کجام چه برسه به جورج دبیلیو بوش   اصلا اونا اگه منو بگیرن بازم منو نگرفتن چون من یه نفر که نیستم من خیلی نفرم   این جورج دبیلیو بوش هم عوض گشتن به دنبال من بره کشاورزی یاد بگیره که گوجه فرنگی نشه کیلویی 700 تومن !

دوما از اینکه از رژیم کم نمک استفاده می کنم معذرت می خوام !

سوما در راستای اینکه همه دارن همه چیو نقد می کنن ما هم گفتیم یه چیزیو نقد کنیم نگن نقد کردن بلد نبود ( تازه ما ایرانیها که اصلا هممون  منتقد متولد می شیم ! )فقط نمی دونم چیو باید نقد کنم حالا فعلا محض تنوع آخرین فیلمی که دیدم یعنی رقص در غبار رو نقد می کنم ( یادم باشه از دفعه بعد اگه خواستیم با بهزاد بریم سینما جفتمون یه فیلمو نریم که اینطوری مطلب تکراری نشه ! )

خلاصه ما رفتیم و نشستیم فیلم شروع شد اول یه آهو تو جنگل داشت راه می رفت بعد یکهو یک شیرو نشون داد که خیلی بد داشت به آهو نگاه می کرد انگار خودش خواهر مادر نداشت بعد یکهو شیره افتاد دنبال آهوی بد بخت  آهو بدو شیر بدو تا اینکه آهو رفت تو یه خونه و شیره نتونست بره تو بعد من کلی خوشحال شدم که شیره به مقاصد کثیف خودش نرسید این شیره حتی از امریکا هم بد تر بود بعد من نمی دونم چرا توی فیلم عوض پایان نوشت بیمه البرز  من نمی دونم بیمه البرز یعنی چی اما معلومه که یه کلمه خارجیه و تهاجم فرهنگیه و من اصلا خوشم نیومد که فیلم به این قشنگی از تهاجم فرهنگی پول گرفته بود و معلوم بود که اینا همش زیر سر امریکاست و من می خواستم پا شم برم که دیدم تازه نوشت به نام خدا

و من نمی دونم یعنی چی     مگه دوره آخر الزمان شده که آخر فیلم بنام خدا می نویسند ومن دیگه مطمئن شدم که این فیلم را امریکا برای در خطر انداختن اسلام درست کرده است و من خیلی ناراحات شدم      اما نمی دونم چرا حالا که فیلم تموم شده بود هیچکی نمی رفت از سالن بیرون   من هم وایسادم تا اینکه دیدم یه فیلم دیگه رو شروع کرد یه پسر خیلی خوب و مومنی که ریش خوبی هم داشت توی مینی بوس بود و من نمی دونم چی شد که اون پسر جاشو به یه دختر خانوم داد که البته به من هیچ ربطی نداره که اون دختر خانوم چه شکلی بود و بعد که دختره پیاده شد حتما یه چیزی جا گذاشت که بعد از اون هم پسره پیاده شد و دنبال دختره دوید تا بهش بده        البته من فکر می کنم دختره شناسنامشو جا گذاشته بود چون پسره توی محضر دختره رو پیدا کرد و شناسنامشو بهش داد البته من نمی دونم دختره تنهایی واسه چی رفته بود محضر  مگه آدم با خودشم ازدواج می کنه ؟

بعد هم نمی دونم چی شد چون فیلم خیلی طولانی بود و من خسته بودم

 آخر فیلم که پاشدم بهزاد از من پرسید راستی اسم فیلم چی بود و من فهمیدم که کار بهزاد از من هم درست تر است

فعلا خدا حافظ
حامد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد