توالت عمومی با یه ذره نمایشگاه!

هنوزم که هنوزه...

نمایشگاه هنوزدرداخل شهر برگزار می شود و کارشناسان صاحب سبک پیش بینی می کنند افتتاح نمایشگاه در بیرون شهر همزمان با اعزام اولین فضانورد مالزی به مریخ خواهد بود.

هنوزم که هنوزه...

نمایشگاه های ما از ابتدایی ترین امکانات رفاهی محرومند و اگه صف های دستشویی اجازه بدن ، می شه یه چندتا سالنی رو دید وهمچنین برای خوشایند دوتا آب معدنی فروش تمام شیرهای آب به ترکستان می باشند.

هنوزم که هنوزه...

آقای صاحب نام می گفت: ایران از جهت تعدد (مثلا نمایشگاه حجاب و پارچه تترون)و وسعت نمایشگاه در جهان سری در سرا دارد و نگفت که آقای بساز بفروش که در همسایگی خونه ما زندگی می کنه در نمایشگاه ساختمان غرفه گرفته!

هنوزم که هنوزه...

نمایشگاه های ما به جای اینکه محل نمایش و نشون دادنه دست آوردها باشه بیشتر بازار وارد کننده هاست!

هنوزم که هنوزه ...

هیچ نظارتی به غرفه ها و دسته بندی اونها وجود نداره(به غیر از نظارت بر خانم های غرفه دار و آهنگ های غرفه ها)امروز غرفه یه شرکت پارکت کار بغل یه عروسک فروشی بود.

هنوزم که هنوزه...

XLc آموزش زبان در خواب ، تو سه تا نمایشگاه گذشته غرفه داشته یعنی : ماشین، الکامپ و ساختمان!

هنوزم که هنوزه...

گزارشکره از خانمی که زنبیل دستشه می پرسه:

-خانم شما برای چی اینجا اومدین؟

(در حالی که دوربین زنبیل و هندونه خانمه رو نشون میده)

-پسرم گفت نمایشگاه معماری داخلیه(پارسال) ، چمنای خوبی هم داره ، البته من همیشه بچه هامو به علم و مدرسه تشویق کردم!

و اما نمایشگاه صنعت ساختمان اینگونه بود:

عجیب این است که تو کل نمایشگاه معماری داخلی پارسال و ساختمان امسال ما یه دونه غرفه طراحی شده ندیدم البته نبایدم ببینیم چون همه غرفه دارها یا وارد کننده های شکم گنده بودن یا بساز بفروش های شکم گنده تر!

بماند و ناگفته بماند...

 

حقیقت بسیار تلخ است و زیبا مانند یک فنجان قهوه تلخ و لذت بخش!

من و حصاری

                دو در دو در دو

                                   در خاموشی لحظه ها

                                                          رنگ  آب را از یاد برده ایم

و شاید در فرار از از انبوه روزها

                                          نمی دانیم در قطار روزها سواریم!

تجربه نوشیدن اولین فهنجان قهوه برا ی خیلی ها لذت بخش نیست و شاید تجربه نوشیدن اولین فنجان حتی با خلوار ها شکر برای یک کودک لذت بخش نباشد ولی...

آرام آرام عادت می کنیم!

جامعه پیرامون ما ، به آرامی وبه سادگی به ما تحمیل می کند که قانون تلخ و زیبای جنگل همه جا وجود دارد و حقیقت آرام آرام بدون آنکه دل درد بگیریم در دلمان لنگر می اندازد  و زبانمان از یاد می برد، کی به مزه تلخ ان عادت کرده است!

اما زبان من همیشه تلخی این حقیقت را حس می کند ،هر باربار بیشتر از قبل،من نمی توانم حقیقت جامعه ای پر از زشتی را با دبدن صفی از مردم که صبح برای خرید شیر از خواب بیدار می شوند فراموش کنم!

قهوه صبحانه من هر روز غلیظ تر و دلنشین تر از دیروز است، شیرو شکر تنها نقش مسکن را برای قهوه بازی می کنند و نمی دانم آن مرد کی می خواهد مزه واقعی قهوه تلخ را بدون شیر و شکر بچشد ،او همیشه  همه چیز را آنگونه که می خواهد می بیند ، نه آنگونه که هست!

                                                                            

فال قهوه با...(قسمت دوم)

قسمت اول

من هنوز به دنبال قهوه و قهوه جوش هستم ،قهوه جوش پیدا می شود ولی قهوه نه !

علی تپل از اتاقش بیرون می آید و چشمانش را با دست می مالد.

-مامان!گشنمه!

من که در حال گونی گونی خندیدن هستم ، هیکل تپلش را روی صندلی آشپزخانه می نشانم و ساکتش می کنم!

علی تپل انگار که روح دیده باشد (روح یعنی اون خانومه با عبای سفیدش!)ماتش برده و سوال هم نمی پرسد!

من: تپل ما قهوه داشتیما !

تپل:همون پودریه!خراب شده بود ، تلخ بود! ریختمش دور !

دلم می خواهد بی خیال قهوه بشوم ولی عم قزی و دوستان به امید پیدا کردن طرف در فال قهوه آمده اند و حیف است چرت و پرت هایشان را از دست بدهم!

تپل شیشه نسکافه را به من نشان می دهد!

-تپل اون نسکافست! نسکافه!

نسکافه، بیشتر از قهوه می خندیم،سریع نسکافه را اماده کردم!

خانم محترم چرخ ها را باز کرده است و در حال فرود می باشدو به عنوان حسن ختام می گوید:

-عزیزان من حالا به یک چیز خوب فکر کنید .

چهره های همه گل انداخته است و انگار همه دارند به بردپیت و صحنه های تروا فکر می کنند.

حال همه چشماشونو باز کرده اند و برای هم عرفان واحساس آدامس می ترکانند !

من با سینی قهوه(نسکافه)وارد می شوم و همه با عشوات متونع فنجان های شان را بر می دارند. در همین حال خانم جنتلزن از مزایا و آداب فال قهوه سخن می راند وایضا از دخترهایی که با فال قهوه شوهر داده است!

عم قزی و دوستان یر سر ترک یا فرانسه بودن قهوه شرط می بندند و برای هم کری می خوانند.

بقیه داستان رو ازمن نپرسید فقط تصور کنید !

چون من از خونه رفتم ،قبل از اینکه قهوه ها خورده بشن!

 

طفل من...

و جوهر قلم هایم

            در رگ هایم جاری می شوند

                               و آنگاه" من" را همه جا فریاد می زنند

                                                                       تابوت شکنی باید

آرام و مستحکم

                این خانهُ تاریک

                                 سخت استوار است

                 کودک من!

                                   آرام باش!

                                               بالغی باید...

ارتباط با عناصر معماری(قسمت اول)

پیش مقدمه

معمولا تمام تشکر ها و هندونه ها ،آخر تیتراژ یا مطلب خرج می شه تا یه جوری رفع تکلیف بکنند ؛ ولی من همین اول کار از معلم خوبم دکتر شیری تشکر می کنم و اعتراف می کنم اگر دکتر و حرفهاش نبودند ، من و این حرفها هم نبودیم!

مقدمه

انسان های اولیه خانه را فقط به عنوان یک سر پناه ساده و محیطی محفوظ از طبیعت وحشی می دانستند ولی امروزه با پیشرفت علم و وسایل ارتباطی تقریبا به سادگی می توان تمام فعالیت های روزمره را در خانه انجام داد.

به خاطر همین موضوع و حضور بیشتر انسان ها در خانه ، فضای خانه اهمیت بیشتری پیدا می کند؛ قصد ما این است که با بررسی تاثیرات عناصر معماری بر انسان و رابطه با این عناصر متدی جدید از دکوراسیون داخلی ارائه دهیم .

شایان ذکر است به خاطر دروس قدیمی معماری در کشور ما(علیرغم نیاز شدید این رشته به آپدیت شدن) در محیط های آموزشی کشور ما تقریبا فاکتور های روانی انسان، نادیده گرفته می شود.

به عنوان شروع تمام موضوعات را به طور مختصر بیان می کنیم و در آینده آنها را بسط می دهیم.

اصل ساده سازی

جنبش ساده سازی(مینیمال) از اوائل قرن بیستم با شعار:

"خانه ،ماشینی برای زندگی (لوکربوزیه)"

آغاز به کار کرد، هدف معماران آن دوره کنار زدن سبک های پرخرج گوتیک ،ویکتوریایی ... بود؛ اما با این که این جنبش هدفی اقتصادی داشت اما به مرور زمان و با مشخص شدن اثرات مثبت خلاصه سازی در همه رشته ،این مبحث وارد حوضه روانشاسن شد.

قانون رنگ ها و فرم ها

این مبحث شامل حوضه های زیادی از جمله فیزیک ،پزشکی،روانشناسی و... می شود که تنها با ترکیب این علوم می توان حکمی در مورد تاثیرات آنها بیان کرد.

بسیاری تا کنون روانشناسی رنگ ارائه داده اند، اما باید دانست که هیچ حکم مشخصی برای رنگ یا فرم وجود ندارد و تنها با ترکیب انها و کاربدشان می توان تاثیر آنها را مشخص کرد.

اصل روح بخشی

یکی از افراط هایی که در معماری ماشینی قرن بیستم انجام شد این بود که فاکتورهای اقتصادی جای فاکتور های انسانی را گرفتند و نقش انسانی خانه از بین رفت اما به مرور زمان این افراط تعدیل شد.

در این اصل به بررسی تاثیرات گیاهان و اثرهای هنر در دکور خانه می پردازیم.

قانون بومی سازی

در حالی که تئوری ها و متدهای پایه کاملا یکسان می باشند ولی نباید نقش فرهنگ را در آن نادیده گرفت؛مسئله ای که امروز جامعه  و فرهنگ ما را تهدید می کند استفاده بدون تغییر از متدهای وارداتی در همه زمینه هاست.

در این بخش نحوه بومی سازی دکوراسیون های مختلف را بررسی می کنیم که نسبت به بخش های دیگر جدیدتر و مفید تر است.

عناصر دکوری

هنوز هم در خانه بسیاری از ما ایرانی ها ،دکورهای چند ده میلیونی و کریستال های انباشته شده دیده می شود که سالهاست منسوخ شده و جای خود را به عناصر ساده و مفهومی داده اند.