چقدر احمق بودم که عشق را با مترهای پست و حقیر می سنجیدم
چقدر احمق بودم که عشق را
لای خطوط گنگ نامه ها می جستم
چقدر احمق بودم که برای رسیدن به عشق
نردبام های حقیر را بالا رفتم
هنوز هم احمقم
که می خواهم عشق را لای این خطوط بی جان بگنجانم
این خطوط فریبکارانه عشقم را کشتند
و من
چقدر احمق بودم
عشق یعنی من
که در بی نهایت افق چشمان تو نیست می شوم
عشق یعنی تو
که چشمانت را از بین خطووط رهانده ای
تا من
خودم را در آن گم کنم
عشق مرداب نیست
عشق منم
عشق توئی
عشق نهایت نترسیدن پروانه است
از سوختن در شمع
عشق نهایت خطوط موازیست
که در بی نهایت به هم می رسند
عشق یعنی
مرگ عقل
عشق یعنی
ریزش حفرهای سست ایمان و اعتماد
عشق یعنی
عشق
عشق یعنی مهر بی چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی ادعا
عشق یعنی خواندن از چشمان او
حرفهای دل بدون گفتگو
عشق یعنی روح را آراستن
بیشمار افتادن و برخواستن
عشق یعنی گل به جای خوار باش
پل به جای این همه دیوار باش
عشق یعنی آنچنان در نیستی
تا که که معشوقت نداند کیستی
در جهان هر کار خوب و دیدنی
ردپای عشق در او دیدنی
. . . عشق؛ یار مهربان زندگی
چشم ... می گذارمش ... توی این جا بجا کردن لینک ها از قلم افتاده بود ...
سلام ممنون که سر زدی اقا بهزاد اینو برون که عشق یه مقوله ای است که نه تنها منو تو بلکه کائنات از تعریفش عاجزند
بازم به ما سر بزن
عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را
دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را
آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد
درمیان خانه گم کردیم صاحب خانه را
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد *** آنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد
خوبه ٬ قالب وبلاگ خوبی داری...
این موسیقی که الان هست از قبلی خیلی باحالتره ها !!!
لوگوی من گوووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نیمکت میتونهه خیلی خاطره انگیز باشه نه!!؟؟